بنیاد فرهنگ کاشان سروده سید ناصر سرافرازی
نویسنده خبر: بنیاد فرهنگ کاشان [۱۳۹۲/۰۲/۲۹]
ای بوم کهنسال هنر خیز گُهرسان ای شور مزامیر من ای خِطّه کاشان ای سرو تنومند سهی قّدِ سرافراز وی نخل برومند رُطبزایِ بّر افشان ای سَختهترین هندسه دست طبیعت وی سُفتهترین گوهر گنجینه دوران ای رایت ذوق و هنر و علم و تعهّد وی آیت لطف و کرم و رحمت رحمان ای دایه پرورده لیس نُخبه به دامن وی مایه دلگرمی هر پُخته به نیران با قمصر و فین، آیتی از باغ جنانی کز جلوه در او مات لبی دیده حیران زان، خاک تو خوشبویتر از عرصه تبت زین، آب تو جانبخشتر از چشمه حیوان صورتگر خطِ زده بر دفتر مانی صنعتگریت رشک هُنرهای سپاهان طراّحی تو بُرده سَبق از همه عالم نقّاشی تو حسرت نقّاشی میلان در کارحریر و زری و مخمل و قالی هرگز به جهان نیست تو را همسر و همسان در کاشی فیروزه سرآمده به جهان است بوطاهر کاشی که زده نقش به کیوان مردان تو با علم و ادب، گوی ربودند از حارث هر معرکه یا فارس میدان در فلسفه و حکمت و در طّب و ریاضی آثار بدیع تو، زهرگوشه نمایان در وصف هنرهایی تو، عاجر، قلم آمد توصیف صفاتت، بزبان، هرگر نتوان شایسته ذکر است در این لحطه مانا ذکری شود از، زحمت ارزنده و شایان از کوشش محلوجی و یاران فداکار در ثبت و نگهداری آثار نیاکان اُلگو شود این کار، مگر نزد عزیران تا زنده شود جلوه دیرینه ایران
سراینده: سیّد ناصر سرافرازی - سهشنبه 24/2/92
|